معنی جستجو کردن، جانکندن، ازریشه کندنیا دراوردن، قلع , خواربار، کوتوله، مزدور، نویسنده مزدور، زمینکندن کردن، (مج.)از کتاب استخراج کردن، خوردن، غذا دادن کرم حشره، نوزاد، بچه مگس، زحمتکش، (ز.ع)خوراک, معنی جستجو کردن، جانکندن، ازریشه کندنیا دراوردن، قلع پ خواربار، کوتوله، مزدور، نویسنده مزدور، زمینکندن کردن، (مجپ)از کتاب استخراج کردن، خوردن، غذا دادن کرم حشره، نوزاد، بچه مگس، زحمتکش، (زپع)خوراک, معنی [sت[m lcbj، [اjljbj، اxcdai ljbjdا bcاmcbj، rgu , omاcfاc، lmتmgi، kxbmc، jmdsjbi kxbmc، xkdjljbj lcbj، (k[,)اx lتاf اsتocا[ lcbj، omcbj، yvا bاbj lck paci، jmxاb، f]i k;s، xpkتla، (x,u)omcاl, معنی اصطلاح جستجو کردن، جانکندن، ازریشه کندنیا دراوردن، قلع , خواربار، کوتوله، مزدور، نویسنده مزدور، زمینکندن کردن، (مج.)از کتاب استخراج کردن، خوردن، غذا دادن کرم حشره، نوزاد، بچه مگس، زحمتکش، (ز.ع)خوراک, معادل جستجو کردن، جانکندن، ازریشه کندنیا دراوردن، قلع , خواربار، کوتوله، مزدور، نویسنده مزدور، زمینکندن کردن، (مج.)از کتاب استخراج کردن، خوردن، غذا دادن کرم حشره، نوزاد، بچه مگس، زحمتکش، (ز.ع)خوراک, جستجو کردن، جانکندن، ازریشه کندنیا دراوردن، قلع , خواربار، کوتوله، مزدور، نویسنده مزدور، زمینکندن کردن، (مج.)از کتاب استخراج کردن، خوردن، غذا دادن کرم حشره، نوزاد، بچه مگس، زحمتکش، (ز.ع)خوراک چی میشه؟, جستجو کردن، جانکندن، ازریشه کندنیا دراوردن، قلع , خواربار، کوتوله، مزدور، نویسنده مزدور، زمینکندن کردن، (مج.)از کتاب استخراج کردن، خوردن، غذا دادن کرم حشره، نوزاد، بچه مگس، زحمتکش، (ز.ع)خوراک یعنی چی؟, جستجو کردن، جانکندن، ازریشه کندنیا دراوردن، قلع , خواربار، کوتوله، مزدور، نویسنده مزدور، زمینکندن کردن، (مج.)از کتاب استخراج کردن، خوردن، غذا دادن کرم حشره، نوزاد، بچه مگس، زحمتکش، (ز.ع)خوراک synonym, جستجو کردن، جانکندن، ازریشه کندنیا دراوردن، قلع , خواربار، کوتوله، مزدور، نویسنده مزدور، زمینکندن کردن، (مج.)از کتاب استخراج کردن، خوردن، غذا دادن کرم حشره، نوزاد، بچه مگس، زحمتکش، (ز.ع)خوراک definition,